از: یعقوب سلامتی
احزاب سياسي ترکيه
وجود احزاب سياسي متعدد در ترکيه گامي در مسير دموکراسي دراين کشور مي باشد. گرچه هنوز براي ايجاد فرهنگ سياسي دموکراتيک، بسط آزاديهاي مدني، مشارکت سياسي، کارايي حکومتي و فرايند پلوراليزم هنوز ترک ها بايستي کارکنند.
حزب، فرزند دموکراسي، چرخ دنده ماشين دموکراسي و آموزشگاهي براي زندگي دولتي مطرح شده و به عنوان بازوي اعمال دموکراسي مورد بحث قرار گرفته و در واقع چگونگي تبديل قدرت اجتماعي به سياسي است از اين منظر ترکيه با تاخير تشکيل احزاب سياسي در مقايسه با غرب بوده است. نخستين گام هاي شکل گيري احزاب در ترکيه در زمان عثماني ها برداشته شد. يعني بستر شکل-گيري احزاب و جريان هاي سياسي به پيش از روي کارآمدن آتاتورک باز مي گردد. اگر چه حزب جمهوري خواه خلق به عنوان نخستين حزب در زمان آتاتورک تشکيل شد، اما توجه به حقوق شهروندي و برابري خواهي و نياز به تدوين قانون اساسي، پيش از به قدرت رسيدن آتاتورک در ادبيات سياسي ترکيه شکل گرفت. اما اين کشور از دهه 1920 که شاهد شکل گيري نخستين حزب بود تا دهه 1950 به صورت تک حزبي اداره مي شد. در زمان عثماني ها، تفکر افزايش نفوذ دولت، محافظت قانوني و محافظت از همه گروه هاي اجتماعي تحت عنوان شهروند عثماني مطرح شده بود. در آن زمان، تجارت توسعه يافت و طبقه جديدي از بازرگانان به وجود آمد و نخستين جوانه هاي بورژووازي و فرد گرايي شکل گرفت. ترک ها حتي در دوره کوتاهي، ليبرازيزاسيون را نيز تجربه کردند.
بنابراين تاريخ شکل گيري احزاب به زمان آتاتورک محدود نمي شود. پيش از به قدرت رسيدن آتاتورک بود که بروکراسي در اين کشور گسترش يافت و به دنبال اين تحول، سازمان ها و مدارس جديد تأسيس شد و اقتصاد و ارتش نيز نوسازي شد. بازار علم و تکنولوژي در جامعه عثماني رونق گرفت. با آغاز جنگ جهاني اول و فروپاشي عثماني، عثماني گرايي روبه افول گذاشت و ملي گرايي ترکي همراه با اسلام گرايي روند جديدي به خود گرفت. بنيانگذار ترکيه مدرن، يعني آتاتورک به ترک هاي جوان پيوست و با رويکردي که به مقوله مدرنيته و مدرنيزاسيون داشت، تفکر يکسان انگاري تاريخي را در مورد ترکيه پياده کرد. او نشان داد تجربه اي که در غرب به وجود آمده است، امکان اجراي آن در ترکيه نيز وجود دارد. او پرچم جدايي دين از سياست را برافراشت و ايجاد دولت و ارتش مدرن را دنبال کرد.
در عين حال جانبداري از ناسيوناليزم نيز از شاخص ترين ابعاد تفکر او بود. آتاتورک، نظام سکولاريسم و دولت نوسازي شده و مدرن را برپا کرد. اين تفکرات تا سال 1938 که آتاتورک در قيد حيات بود تحت عنوان کماليسم در ترکيه پيگيري شد. در اين ميان حزب جمهوري خواه خلق، در کنار قانون اساسي غير ديني و سکولار به وجود آمد و ارتش نيز حافظ اجراي تفکرات اين حزب بود. در حال حاضر نيز کمال اوغلو رهبري حزب جمهوري خواه خلق، را بر عهده دارد. اين حزب تا اواخر دهه 40 اولويت هاي ترکيه را پرورش مي داد. يکي از تفاوت ها ترکيه با ساير کشورهاي منطقه اين است که نخبگان اتفاقي به روي کار نمي آيند. حزب جمهوري خواه تا اواخر دهه 40 نخبگان حکومتي را پرورش مي داد اما پس از آن که حزب دموکرات عدنان مندرس دچار انشقاق شد، احزاب جديدي نيز شکل گرفت و به تربيت نخبگان پرداخت. در آن زمان، بورژوازي استانبول و يکجانبه گرايي دولت در برابر جامعه مطرح بود و جامعه مدني چندان مورد توجه قرار نمي گرفت.
اما در زمان اربکان بخش پيراموني جامعه به ويژه بخش آناتولي و آسيايي که گرايشات اسلامي داشتند به قدرت رسيدند. آن ها ريشه عثماني داشتند و به سنت هاي امپراطوري عثماني هم پايبند بودند. مذهبيون که با روي کار آمدن آتاتورک به بيگانه تبديل شده بودند با چرخش قدرت به نفع حزب دموکرات به قدرت رسيدند.
در همين زمان بود که با گسترش شهرنشيني و تشويق مشارکت سياسي احزاب بسياري حضور در ترکيب قدرت را تجربه کردند. به گونه اي که به دليل افزايش تقاضا براي مشارکت سياسي اکنون بيش از 20 حزب در ترکيه تشکيل شده است و توسعه سياسي تواني بيشتر يافته است.
در چنين فضايي، احزاب سياسي به دليل نمايندگي طبقات مختلف اجتماعي، وجدان خصوصي جامعه تلقي مي شوند و هر کدام از احزاب سعي مي کنند، نمايندگي تفکرات بخشي از جامعه را بر عهده گيرند. براي مثال اکنون در ترکيه، حزب حرکت ملي در شمار احزاب اولترا ناسيوناليست قرا گرفته است؛ گروهي که مواضع خود را در مخالفت سرسختانه با کردها و پ . ک. ک نشان مي دهند. يا حزب جمهوري خواه خلق که آقاي قليج دار اوغلو رياست آن را برعهده دارد. حزبي که سرسختانه از جدايي دين از سياست سخن مي گويند و جدايي طلبي را خطر بزرگي مي پندارند. آنان همچنين بر اين عقيده اند که اعطاي امتياز خودمختاري فرهنگي به کردها خطرناک است. اما مي بينيم که حزب جمهوري خواه خلق براي نخستين بار با پيروزي حزب عدالت و توسعه در انتخابات، در بخش آناتولي روسري پخش کردند تا نشان دهند مخالف حجاب نيستند. يا علوي ها به حزب جمهوري خواه خلق گرايش پيدا کرده اند؛ شايد به دليل ترس از جنگ هاي مذهبي که ميان ايران و عثماني وجود داشت. در اين ميان گويي اکنون حزب عدالت و توسعه که خود را مسلمانان محافظه کار و دموکرات معرفي مي کنند در سپهر سياسي ترکيه سهم بيشتري را تصاحب کرده است. حزب سعادت نيز تا حدودي پيرو انديشه هاي اربکان است.
البته تمام احزاب اسلام گرا وام دار حزب عدالت و توسعه حزبي که اربکان مؤسس آن بوده است، هستند؛ سردمداران حزب عدالت و توسعه؛ در مکتب اربکان پرورش يافته اند. با اين وجود هنوز هيچ حزبي درترکيه اجازه شکل گيري نيافته است که کردها را نمايندگي کند. اما به عقيده من رمز موفقيت حزب عدالت و توسعه در توسعه سياسي، استفاده از گروه هاي رقيب براي معرفي نامزد انتخاباتي، تشويق به تجارب آزاد. پيشرفت هاي اقتصادي، آزاديخواهي پذيرش قواعد رعايت حقوق بشر، کاستن از قدرت نظاميان. آزادي بورژوازي و افزايش اعتبار ترک ها در عرصه بين المل خلاصه مي-شود. اين کشور اکنون به صورت غير دائم به عضويت شوراي امنيت نيز درآمده است. در حالي ترکيه تا سال 2002 وابسته به صندوق بين المللي پول و بانک جهاني بود و در آستانه فروپاشي قرار داشت در حال حاضر به سطحي از توسعه دست يافته که مي خواهد تا سال 2023 جزو 10 کشور نخست جهان باشد. با اينهمه نبايد فراموش کرد که سياست خارجي که در حال حاضر وزير امور خارجه اين کشور در پيش گرفته است؛ ممکن است اصلاحات اين کشور را با شکست مواجه کند. ديپلماسي ترکيه روي محور«به صفر رساندن تنش با همسايگان» بنا شده است. سياستي که در سال هاي گذشته، گسترش روابط با عراق، ارمنستان، ايران و سوريه در سال هاي گذشته را در پي داشت.
اما اين رويکرد به شکست منتهي شده است. در شرايطي که ترکيه همکاري هاي خود را با سوريه به حوزه آموزش و فرهنگ نيز گسترده بود، اکنون با سوريه دچار تنش شده و روابط اين کشور با عراق نيز تا حدودي تيره شده است. در عين حال، آثار بحران در حوزه اقتصاد و تجارت بيشتر در اين کشور رخ نشان داده است. حتي بحران اقتصادي اروپا، ترکيه را نيز تحت فشار قرار داده است و اين کشور براي رهايي از بحران به سمت کشورهايي گرايش پيدا کرده است که تحت مديريت حاکماني ديکتاتور است. به طوري که عربستان و قطر اکنون چندين ميليارد دلار به ترکيه کمک کرده اند. بحران-هاي سياسي که سبب شد ترکيه در سال هاي گذشته اعتبار کسب کند اکنون به بن بست رسيده و تفکر نو عثماني گرايي بر آن سايه افکنده است. اين بيم وجود دارد که برخي راديکال هاي حزب عدالت و توسعه، با برخي اقدامات، اقبالي را که در مواجهه با حزب به وجود آمده است خدشه دار کنند. و به اين تفکر که اسلام مي تواند با مدرنيته درآميزد و اين مدل به الگوي ساير کشورهاي خاورميانه نيز تبديل شود، خدشه وارد شود.
احزاب در توسعه سياسي ترکيه نقش مهمي دارند. تحزب که از محصولات مدرنيته است و بنيان دولت هاي مدني در غرب را تشکيل مي دهد و به ميزاني از تحقق جامعه مدني بستگي دارد و نمايندگي منافع و علايق گروه ها و طبقات متفاوت اجتماعي را به عهده دارد. در ترکيه نقش مؤثري در ثبات و پايداري دولت ها و نهادينه کردن مشارکت سياسي ايفا کرده است. تحزب به طور نسبي به انسجام ملي کمک کرده و در بعضي مواقع کنترل خشونت از سوي آن ها مؤثر بوده است. به رغم اين مسئله ارتش به دليل ضعف احزاب سياسي پنج بار در فرايند هاي سياسي مداخله کرده که آخرين بار آن در سال 2007 بوده است.
همچنين احزاب متفاوت تاکنون توانسته اند انسجام و يکپارچگي جامعه ترکيه را به نمايش بگذارند ولي هنوز مشکلاتي وجود دارد. مثلاً در مورد کردها از تشکيل برخي احزاب جلوگيري مي شود و مشکلاتي نيز براي برخي از احزاب ايجاد شده است و تاکنون چندين حزب به خاطر وقوع کودتا منحل شده اند با اين حال معدل ترکيه در خاورميانه مناسب است و از نظر فرهنگ سياسي دموکراتيک در مرحله گذار قرار دارد. پيمان گذار ميان ارتش و نهادهاي مدني و نهادهاي قدرت مثل گروه هاي تجاري مي تواند به کارکرد مثبت احزاب سياسي در کنار شبکه هاي اجتماعي گسترده کمک کند.
اين شبکه ها گرچه نمي توانند جايگزين احزاب شوند ولي مي توانند به فرهنگ دموکراتيک ياري برسانند. اگرچه احزاب هنوز براي ايجاد فرهنگ سياسي دموکراتيک، بسط آزادي هاي مدني، مشارکت سياسي، کارايي حکومتي و فرايند پلوراليزم موثر هستند ولي هنوز ترک ها بايستي قدمهاي باز هم بيشتري بردارند. (اطهري، سيد اسدلله 1391)
انتخابات ترکيه و نقش احزاب سياسي
در حال حاضر در ترکيه ده ميليون و 97 هزار نفر از مردم اين کشور در احزاب رسمي کشور عضو شده اند و اين دادگاه اعلام کرده که بر اساس قوانين حزبي ترکيه، دبيرخانه همه احزاب سياسي رسمي و داراي مجوز، موظفند که مشخصات شناسنامه اي همه اعضاي خود را در اختيار دستگاه قضا بگذارند.
در اين ليست به نام احزابي نيز اشاره شده که تعداد اعضاي آنان زير يک هزار نفر و بعضا زير يک صد نفر است و در خصوص ميزان اعضاي چند حزب اسلامي و چپ کردها از جمله حزب دعواي حُر اطلاعاتي در دست نيست.
بر اساس گزارش مزبور ميزان اعضاي چند حزب مهم ترکيه از قرار زير است:
- حزب عدالت و توسعه 7ميليون و 552هزا نفر.
- حزب جمهوري خلق 954هزار نفر.
- حزب حرکت ملي363 هزار نفر.
- حزب صلح و دموکراسي 44 هزار نفر.
- حزب سعادت 215 هزار نفر.
- حزب دموکرات726هزار نفر.
- حزب چپ دموکرات 107 هزار نفر.
- حزب آلترناتيف 36هزار نفر.
- حزب اتحاد بزرگ 19 هزار نفر.
- حزب جوان58 هزار نفر.
حزب جمهوريخواه خلق نخستين حزب در ترکيه پس از استقلال اين کشور بودکه تا ۲۳ سال بدون رقيب اداره کشور را در دست داشت. در اواخر دهه ۴۰ ميلادي حزب دموکرات که اعضاي آن از حزب جمهوريخواه منشعب شده بود، نقطه عطفي در تحولات احزاب سياسي ترکيه به وجود آورد. دخالت نظاميان در عرصه سياست داخلي ترکيه و ممنوع شدن فعاليت حزب دموکرات در اوايل دهه ۶۰ ، موجب روي کار آمدن احزاب ائتلافي، تعدد و تضعيف احزاب سياسي شد. دخالت مجدد نظاميان در سياست و خارج کردن قدرت از دست سياسيون در ۱۹۷۱ روند دموکراتيزاسيون را در ترکيه دچار تزلزل کرد. اکنون در ترکيه احزاب متعددي وجود دارد اما تنها چند حزب در مجلس داراي کرسي هستند. (روزنامه شرق، 1390)
اسلامگرايان ترکيه در دو انتخابات سال گذشته به پيروزي رسيدند؛ اما سکولارها که تفکر آنها را چالشي براي موقعيت سياسي خود ميدانند، سعي کردهاند تا از طرحها و لوايح پارلمان و دولت تحت رهبري اردوغان جلوگيري کنند. آنها ابتدا مانع تصويب قانون جديد حجاب بهعنوان نماد طرح اصلاحي اردوغان شدند و پسازآن با داعيه ضديت حزب حاکم با مباني جمهوري آتاتورک، حزب عدالت و توسعه را بهپاي ميز محاکمه کشاندند. دراينميان سه احتمال براي نحوه خروج از بحران امروز ترکيه وجود دارد: بازگشت به استبداد کامل گذشته، آتشبس موقت بين حزب حاکم و سکولارها، انجام تمام و کمال اصلاحات. (غلامي، بنفشه، 1387)
ادامه دارد...
|